4 PM
و امروز
بی تو در کناری دیگر
گوشه ای دیگر از این تخت ِ سپید
در انتظار هجوم بی بُعد و بی اِنکار ثانیه های خوشبختی
به انتظارَت نشسته ام..
تا بیایی
بی تکرار
بی اِبهام
و بی رَفتنی دوباره
و بمانی
با هُجومی هَمیشگی
بر تیکْ تاکِ دِلخراش ثانیه های نبودنت
و ببخشی از آتش جاودانیَت
با تکرار گرمای نفسهایَت
بر تَن سَرد و عُریان من
و ذوب گردانی اِنجمادِ لحظه های تاریکی
و با بودنَت
زنده گَردانی
ببویی
وببوسی
بی رَفتنی دوباره
با مَرگِ انتظار
در تکرار سالها که گذشت,,برای ماندن